فعالیتهای متفرقه در شهر ساسکاتون شامل تمام ایدههای نابی میشه که به ذهن هر کدوم ازدوستان خطور بکنه. نظیر جشن تولد گرفتن برای یه دوست مسن! /دور هم جمع شدن به صرف فیلم و اسنک/ خرید کردن/ تیم هورتونز رفتن ساعت ۱۱ شب روز یکشنبه (اون هم به صرف شام!!) و...
اینحا مشکلی از جهت کمبود فعالیتهای گروهی indoor و outdoor پیدا نمیشه. من حتی خونه هم اینترنت ندارم درحالی ایران اصلا برام قابل تحمل نبود. حتی در طول روزهای هفته هم همین که بعد از دانشگاه راحت و آسوده بری خونه و مغازه ها و مردمو ببینی بازم خوب و جذابه.
از طرف دیگه ما اینجا اکثرا دانشجوهای تحصیلات تکمیلی هستیم. باید کار بکنیم درس بخونیم غدا بپزیم خونه داری کنیم و... درنتیجه از رفاه خونه پدری خبری نیست و اونقدری هم وقت اضافه نمیاد. اگرم بیاد برای خریدهای عقب مونده یا گزارش های ننوشته صرف میشه.
برای خود من دوشنبه ها که با استادم قرار دارم بدترین روز هفته است. چون همیشه دارم عین تنبلها بهانه میارمو هیچوفت نشده که یکبار برم دوصفحه report کامل بذارم جلوش. ولی سرهمونم آخر هفته همیشه استرس آوره که وای حالا چکنم.
خلاصه این دو وجه زندگی خارج ار وطن ساسکاتونی بود و در نتیجه اگه اینجا مدتی update نشد اصلا به مفهوم انقراض و اینجور چیزا نیست (عکس مرتبط در پایین).
من می خوام به تدریج یه سری عکس از دانشگاه بذارم. از دانشکده بیولوژی شروع می کنم که برای رسیدن به دانشکده مهندسی اولین دانشکده ای که ازش عبور می کنیدو به نوعی موزه حیات وحش هستش یه تیم هورتونز با حال هم داره که ما همیشه می ریم اونجا.
به قلم: سیمین
In daynasor ha sambole engeraze?
نه اونا مشتریهای تیم هورتونز بودن که به این شکل دراومدن>:)
Yani safesh ingade tulaniye?
نه به صف ربطی نداره . هرکی زیادکافی بخوره به این شکل درمیاد واسه همین بعضیا ماستشونو میارن با خودشون:D
ماست؟؟؟؟؟
ماست. بعضی ها اینجا ماست می خورن بعضی ها هم می زنن کف سرشون. بعدا بیا توجیهت کتیم.
توجیه؟؟؟؟