پس از گذشت یکهفته از فراخوان کاندیداتوری جهت انتخاب مسئول PSA، دوستان زیر خودشون رو برای تصدی سمت مسئول PSA کاندید کردند.
بترتیب حروف الفبا:
۱. مهرداد سلطانزاده، دانشجوی دکتری مهندسی زمین شناسی
۲. مریم عینیان، دانشجوی دکتری مهندسی مکانیک
۳. رضا ملک، دانشجوی دکتری مهندسی شیمی
محل انتخابات Place Riel واقع در دانشگاه و زمان انتخابات روز جمعه ۱۵ سپتامبر ساعت ۵ تا ۶ عصر است.
لازم به ذکره که افراد کاندید شدهء فوق، فعالترین اعضای اجرایی PSA در سال گذشته بوده اند و با تلاشهای داوطلبانه و اوقاتی که صرف کرده اند عملا نشون داده اند که عاشق ایران و مشتاق خدمت به هموطنانمون هستند. خلاصه ای از فعالیتهای دوستان مذکور بشرح زیر هست:
مهرداد: معاونت روابط عمومی PSA، پاسخ دهندهء email های PSA، طراح وب سایت PSA، راه انداز و یکی از نویسندگان وبلاگ PSA، مسئول کلاب دو PSA، کمک به دانشجویان جدید جهت تهیهء خوابگاه و آشنا شدن با شرایط جدید، همکاری در راه اندازی مراسمها، و غیره.
مریم: مسئول بخش فیلم PSA و برگزار کنندهء ۸ فیلم ایرانی در طول تابستان، یکی از نویسندگان وب لاگ PSA، مشارکت در کلیهء فعالیتهای PSA و کمک در راه اندازی بسیاری از مراسمها، پیک نیکها، و فعالیتهای PSA، و غیره.
رضا: مسئول بخش ورزش PSA، مسئول کلاب دوچرخه سواری PSA، معرفی کننده و کاپیتان تیم فوتبال PSA به مسابقات دوره ای فوتبال دانشگاه، برگزار کنندهء جام فوتبال PSA، کمک به دانشجویان جدید، همکاری در راه اندازی مراسمها، و غیره.
هریک از کاندیداهای فوق طی سال گذشته تجارب ارزنده ای را در اداره کردن فعالیتهای PSA داشته اند و شایستگی این را دارند که مسئول PSA شده و به هموطنانمون خصوصا به دانشجویان ایرانی دانشگاه ساسکاچوان خدمت کنند.
به قلم: شهرام
کمکم داره پاییز میآد و به همراه آون بوی درس و مدرسه. البته برای ماهایی که اغلب دانشجوی تحصیلات تکمیلی هستیم تابستون و زمستون فرقی نداره ولی باز هم با شنیدن صدای داد و بیداد بچهها سرحال میآیم. بنابراین موقعی که خبردار شدیم که برای بچههای تازهوارد برنامهی Orientation هست کلی خوشحال شدیم.
برنامه Orientation شامل دو بخش بود. برنامه اول که از طرف ISO برنامهریزی شده بود قرار بود صبح تا ظهر روز جمعه در دانشکده بازرگانی برای دانشجوهای بینالمللی برگزار بشه. به اتفاق دوستان از روز قبلش عکسهایی رو که بتونن ارائه کننده گروه و فعالیتهامون باشن رو انتخاب کردیم و ازشون پرینت رنگی گرفتیم. از طرف دیگه تعدادی عکس جالب از مناظر طبیعی و تاریخی ایران پیدا کردیم تا به بقیه نشون بدیم که ایران فقط کویر نیست!! و ما هم از شتر به عنوان وسیله نقلیه استفاده نمیکنیم!!. طبق معمول پروژکتور دانشکده رو هم اجاره کردیم و قرار شد که مهرداد لپتاپش رو بیاره رضا پرچم ایرانش رو و من هم اسپیکرهام رو. روز جمعه صبح بساطمون رو چیدیم و تا ظهر منتظر شدیم که بچهها بیان. تو جمع کل حاضرین فقط سه تا دانشجوی ایرانی بودن که تو عکس بالا میتونین ببینینشون. از راست به چپ پویان-شایان-مهران.
بچهها برای ناهار اومدن به سالنی که ما منتظرشون بودیم. میشه گفت بین همه گروهها ما بهترین بودیم و افرادی که تو سالن بودن محو تصاویر ایران شده بودن. بعد از ناهار جلسهای بود که باید نماینده هر گروهی به مدت ۲ دقیقه گروهشون رو معرفی میکرد. بعد از سخنرانی تقریباْ کار ما تموم شده به حساب میاومد. ما هم وسیلههامونو جمع کردیم تا روز دوشنبه. با این که دوشنبه تو کانادا روز کارگر و تعطیله با این حال دانشگاه برنامهاش را برای این روز تعیین کرده بود. این بار سوسن لپتاپش رو آورد ولی بدلیل اینکه جامون مناسب نبود نتونستیم از پوژکتور استفاده کنیم.
به هر تقدیر این برنامه یک دید کلی بهمون داد و امیدواریم بتونیم سالهای بعد برنامههای بهتری داشته باشیم و هر سال تعداد بیشتری دانشجوی ایرانی رو پذیرا باشیم.
به قلم:مریم
بعضی وقتها آدمهایی توی زندگی پیدا میشن که وقتی می فهمی میخوان از پیشت برن احساس میکنی داری یه چیزی رو از دست میدی و اون ندیدن کسیه که تقریبا هر روز می دیدیش و محبتاش برات تازگی نداشته. چند روز دیگه یکی از همین آدما داره از ساسکاتون برمیگرده به ایران و این دلتنگی فقط احساس من نیست بیشتر کسانیکه می شناسنش الان همین حس رو دارن.
فقط اینجا میخواستم بگم دلمون برات تنگ میشه محبوبه جان، کاش بعدا دوباره ببینیمت و یادی از این روزها بکنیم.
به قلم: شهرزاد
همونطور که میدونید ما هر دو هفته یکبار روزهای چهارشنبه تو طبقه ۱۴ Seager یک فیلم ایرانی نمایش میدیم. البته دیدن فیلم برای ما خودش داستانی داشته و ظاهراْ این داستان حالا حالاها ادامه هم داره (یک نمونهاش هم همین پستی بود که در دقیقه نود از دستم پرید).
خوب یکی بود یکی نبود. یکی از شبهای زمستون پارسال بود که طی مراسم وینگ خورون تو لویز جمع شده بودیم دور یک میز و طبق عادات ایرانی داشتیم مشکلات جهان و حومه رو حل و فصل میکردیم که ایده نمایش فیلم همچون شهابی از ذهن یکی از بچهها گذشت و بقیه هم همصدا توافق خودشون رو اعلام کردن بعدش یک نگاهی به دور میز انداختن و ظاهراْ از اونجا که فردی بیکارتر از من تو گروه پیدا نکردن من رو به عنوان مسئول فیلم انتخاب کردن. قرار شد فردای اون روز من با نماینده ISO (محفف International student office) تماس بگیرم و در مورد امکان و نحوه پخش فیلم اطلاعات بگیرم. بعد از صحبت و مشورت با مسئول ISO و بچهها به این نتیجه رسیدیم که بهتره دو سری برنامه داشته باشیم: یک سری فیلم سرگرم کننده برای دوستان ایرانی که قرار شد هر دو هفته یک بار در برجهای چهار قلوی دانشگاه پخش کنیم و یک سری دیگه برای عموم شامل ایرانیها و خارجیها (البته ما هنوز کاناداییها رو هم به عنوان خارجی میشناسیم.) که قرار شد هر سه ماه یک بار در داخل دانشگاه پخش کنیم.
یکی دو هفته اول فیلم رو از تلویزیون Seager (که تو تصویر بالا مشخصه) استفاده کردیم ولی از اونجایی که کیفیت تصویر زیاد جالب نبود تصمیم گرفتیم با مسئولان ساختمان صحبت کنیم و ازشون بخواهیم که تلویزیون رو تعمیر کنن. جامجهانی فوتبال رو هم بهونه قرار دادیم که بیشتر متقاعدشون کنیم ولی باز هم جواب نگرفتیم (باید موقع جامجهانی حاکی بریم سر وقتشون). دوباره مجمع شورای مصلحت PSA دور هم جمع شدن و در نهایت تصمیم گرفتن که بریم سراغ پروژکتور. برای پروژکتور هم قرار شد که از دانشگاه قرض بگیریم. ولی خود پروژکتور هم حکایت خودشو داشت. روز اولی که قرار شد پروژکتور را استفاده بکنیم هر چه قدر گشتیم نتونستیم کابل واسط به دیویدی پلیر رو پیدا کنیم. بنابراین مجبور شدیم از لپتاپ یکی از بچهها استفاده کنیم. فردای اون روز که داشتیم پسش میدادیم فهمیدیم که محل اتصال دقیقاْ کنار ورودی کامپیوتر بود. دفعه دیگه که دیویدی پلیر رو نصب کردیم دیدیم که خروجی مربوط به اسپیکر وجود نداره. بنابراین مجبور شدیم تلویزیون مهرداد رو بیاریم و صدا رو از طریق تلویزیون پخش کنیم. به یه رابط نیاز داشتیم که از دیویدی پلیر به اسپیکر متصل کنیم ولی هر چقدر گشتیم نتونستیم چنین چیزی رو پیدا کنیم. داشتیم تصمیم میگرفتیم که از طریق لحیمکاری دو تا کابل متفاوت رو به هم وصل کنیم که ناگهان رضا از انباری آپارتمانشون کابل مربوطه رو پیدا کرد. دیگه کمکم مطمئن میشدیم که از بابت فنی مشکلی نداریم (گرچه یک بار نتظیم پروژکتور واقعاْ اذیت کرد) که یک چهارشنبه که وسیلههامونو میبردیم بالا دیدیم که گروهی از دوستان مسیحی برای برادران چینی ما سفره حضرت جیزز باز کردن و ما جای ما قبلاْ اشغال شده. حدود ۳ هفته وجود دوستان رو تحمل کردیم و برنامهمون رو با تاخیر اجرا کردیم. البته اغلب اوقات به همراه فیلم شهرام اسنک تهیه میکردن و میآوردن.
حالا که کمکم داریم به انتهای تابستون میرسیم تجربه زیادی در زمینه آپاراتچیگری بدست آوردیم و دوست داریم این تجربه رو ادامه بدیم با این حال با شروع سال تحصیلی مطمئن نیستیم بتونیم به این راحتیها پروژکتور رو امانت بگیریم ولی با این وجود دوست داریم تو شبهای سرد زمستون دور هم جمع بشیم و با هم فیلم ببینیم و چیپس و نوشابه بخوریم. اینجا باید از شهرام - شهرزاد - مهرداد و رضا تشکر کنم که هر بار زحمت زیادی کشیدن و باید معذرت بخوام بخاطر تاخیرهایی که هر از چند گاهی تو پخش فیلما داشتیم.
و اما در مورد فیلم این هفته:
چهارشنبه شب این هفته (۲۳ آگوست) ساعت۸:۳۰
محل نمایش: اتاق تلویزیون ساختمان Seager Wheeler (طبقه ۱۴). ساختمان Seager Wheeler یکی از چهار ساختمان بلند واقع در خیابان Cumberland است (پلاک ۱۰۳). نمایش این فیلم با استفاده از ویدیو پروژکتور انجام میشه.
به قلم: مریم
چهارشنبه شب این هفته (۹ آگوست) ساعت ۸:۴۵، PSA فیلم ایرانی کما رو نمایش میده.
کارگردان: آرش معیریان بازیگران: محمدرضا گلزار، امین حیایی، مهناز افشار، حدیث فولادوند و آتیلا پسیان
عکسهای محمدرضا گلزار و سایر بازیگران فیلم کما رو در این لینک میتونید ببینید.
محل نمایش: اتاق تلویزیون ساختمان Seager Wheeler (طبقه ۱۴). ساختمان Seager Wheeler یکی از چهار ساختمان بلند واقع در خیابان Cumberland است (پلاک ۱۰۳). نمایش این فیلم با استفاده از ویدیو پروژکتور انجام میشه.
به قلم: شهرام
س از انجام ۱۲ بازی مابین ۴ تیم شرکت کننده در جام فوتبال PSA، تیم صدر نشین این دوره از مسابقات مشخص شد. نام تیم قهرمان مسابقات RHTTE و بازیکنان این تیم: رضا معاضد (کاپیتان)، آقای الهی، و سه بازیکن چینی (Ky, Tao, Tvuag) هستند. ۴ تیم شرکت کننده، روز جمعه (چهارم آگوست) ساعت ۳۰/۶ عصر یه بازی دوستانه در زمین چمن شمال ساختمان Assiniboine (شمالیترین ساختمان مابین ساختمانهای بلند در پارک McEOWN واقع در خیابان Cumberland) با هم انجام میدن و همچنین جوایز و یادوارهء مسابقات به تیم صدر نشین مسابقات تقدیم خواهد شد. مبارکشون باشه!
جدول وضعیت بازیها به شرح زیر است:
تشکر از همهء بچه ها که بازیهای قشنگی رو انجام دادن و از رضا ملک که سازمان دهندهء این دوره از مسابقات بود.
خبر دیگه در مورد فوتبال اینکه: همونطور که احتمالا میدونید PSA به مسابقات فوتبال دانشگاه یه تیم معرفی کرده. حدود ۸۰ درصد بازیکنان تیم PSA از بچه های کاردرست فوتبالیست ایرانی هستن. باعث افتخاره که بعد از ۹ بازی که انجام شده، تا الان PSA مابین ۲۸ تیم شرکت کنندهء دانشگاه مقام دوم رو داره. نتایج مسابقات رو در این لینک میتونید ببینید.
به قلم: شهرام
چهارشنبه شب این هفته (۲۶ جولای) ساعت ۸:۳۰، PSA فیلم ایرانی دختر شیرینی فروش رو نمایش میده.
به قلم: شهرام
همون طور که هفته قبل مهرداد نوشته بود قرار شد یکشنبه ۱۶ جولای بریم Pike Lake. روز قبلش مهرداد و حمید دو تا ماشین اجاره کردن با این حال شب همش نگران بودیم بارندگی بشه و نتونیم بریم. هواشناسی هم هر چند ساعت یک بار پیشبینیاش عوض میشد. به هر حال تا صبح منتظر بودیم. شب بارون باریده بود ولی صبح آسمون آبی نشان از یک روز خوب داشت. ساعت ۹ همگی پایین ساختمان بودیم البته کمی طول کشید تا هماهنگ شیم و راه بیفتیم. نیم ساعت تا مقصد راه بود. بعد از این که رسیدیم گروهی از بچهها (بخونید مجردها) که صبحانه نخورده بودن بساط صبحانه رو چیدن و هر کس چیزی آورد روی میز.
بعد از صبحانه رفتیم برای والیبال ساحلی. البته از اونجایی که ساسکاتون راهی به دریا نداره (جای تزار روس برای همدردی خالی) بنابراین ساحل هم نداره از این رو بهتره بگیم والیبال شنی. نکته جالب توجه اینکه با وجود بارندگی شب قبل شنها داغ بودن و کف پاهامون شدیداْ سوخت با این حال لذت بردیم از بازی.
حسن اصلی والیبال این بود که اشتهامونو باز کرد و ما رسیدیم قسمت اصلی ماجرا که «کباب کردن» بود. البته قبلش باید مقدمات فراهم میشد و این بار آقایون دست در دست هم دادن و مشغول هیزم شکنی شدن. البته عکسی نگرفتیم که بتونیم بهش استناد کنیم ولی شعلههای برافراشته و کبابهای خوشرنگ و بو و صد البته قیافههای خندان و راضی ما بعد از غذا میتونن گواهی بر این امر باشن.
بعد از غذا با تعدای از بچهها تصمیم گرفتیم بریم قایقسواری. البته از شما چه پنهون که این مسئله با تصمیم قبلی همراه نبود و ما همین که قایقها رو دیدیم به این نتیجه رسیدیم. بنابراین تعدادی از دوستان ما جا موندن. (با عرض شرمندگی از این دوستان). دو تا قایق چهار نفری گرفتیم برای نیم ساعت. چند دقیقه از سوار شدن نگذشته بود که بچهها شروع کردن به آبپاشی به همدیگه و تو این وسط ما که مظلوم بودیم و آبپاشی نمیکردیم بیشتر از همه خیس شدیم. جبهه ما به قصد تجهیز سلاح کاسهای به جزیره برگشت ولی بعدش مشاهده کردیم که در اثر دعاهای ما ناوگان رقیب سرنگون شده و در نتیجه ما هم به سبک پوریای ولی به کمک رقیب پرداختیم.
همین که از قایقسواری برگشتیم بچهها تصمیم گرفتن برن فوتبال. غیر ممکنه شهرام جایی باشن و فوتبال بازی نشه. از این قسمت ماجرا نه تصویر داریم و نه گزارش. به هر حال بچهها بعد از مدتی برگشتن و مراسم عصرانه همراه با هندونه- کیک- بلال- میوههای رنگارنگ - چای - آجیل و بقیه تنقلات اجرا شد.
به هر حال عصر حدودهای ۹ شب تصمیم به بازگشت گرفتیم. به من یکی که واقعاْ خیلی خوش گذشت. امیدوارم بقیه بچهها هم لذت برده باشن.
به قلم: مریم
دیروز یک بار دیگه تیم PSA تونست با ارائه یک بازی خوب و تلاش بازیکنان قدرتمندش تیم مقابلش را با حساب ۹ بر یک شکست بده و با این پیروزی جاش رو در مکان اول تثبیت کنه. برای دیدن جدول ردهبندی میتونید به این لینک مراجعه کنید. گلهای این بازی رو امیر علی- سجاد- سروش- شهرام- میثم - محمد و نواب زدن.
با تشکر از همه بچهها چه اونایی که گل زدن چه اونایی که مانع گل زدن حریف شدن و چه بچههایی که بازی سازی کردن و امکان گل زدن و برای دوستاشون فراهم کردن.
رضا